کاش می شد همچو آواز خوش یک دوره گرد
زندگی را با رفیقان دوره کرد!!!
محمد تیموری
پاییز برگ ها را کند.
گل ها را پژمرد،
علف ها را زرد کرد.
صد آفرین!!!
باید به پاییز دسته گل داد،
به خاطر دسته گلی که به آب داد.
میرزاجانی
بعضی وقتها باید از کنار همه چیز رد شد؛
بگذار بگویند:
« نفهمید»
میرزایف
تو خیابونم. شلوغه. شبه. سرده. شهرام شکوهی تو گوشم می خونه:
«یه چیزی تو چشمای خیس تو بود
که خیلی نمی شد تماشاش کرد
تو رو می کشیدم که یادم نری
منِ شاعرو عشق نقاش کرد»
م.اخلاقی
ما شعر می گوییم
ما که؛
نمی توانیم زندگی کنیم
ما شعر می گوییم...
م.اخلاقی
انسان موجودیست که گاهی سیگار می کشد و گاهی درد!
انسان موجودیست که گاهی با درد سیگار می کشد!!!
م.اخلاقی
نشستم با دل غمگین کنار آرزوهایم
میان این همه آدم، دریغا من چه تنهایم
دلم دریایی از اندوه، دلم از غصه لبریز است
جهان تو پر از شور و جهان من غم انگیز است...!
میرزاجانی
ساقی دولانیم باشیوا پیمانه دولاندیر
اخم ایلمه ناز ایلمه مستانه دولاندیر
مال ایستمیرم، طالب شهرت دئیلم من
یارب بو عزیز دوستومی شاهانه دولاندیر
ا. علیزاده
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد؛
دنبال درهای بسته بدو...
خدای تو و یوسف یکی است!
میرزاجانی
استاد شهریار:
کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی
نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آیی
ماه در ابر رود چون تو بیایی لب بام
گل کم از خار شود چون تو به گلزار آیی
شانه ی زلف جوانان چمن باد بهار
تا به پیرانه سر ای دل به سر کار آیی
ای بت لشکری، ای شاه من و ماه سپاه
سپر انداخته ام هر چه به پیکار آیی
ر.صفیان
گوزلیم گوزلریمه رحم ائله آغلادا منی
عشقمین قدرینی بیل، آیریسینا ساتما منی
من سنه جان دئمیشم، باغریمی قان ائیله میشم
بو غریبانه لرین محمئلینه ساتما منی
محمود سلمانی
اولدوز گلیب آی اولماز
باهار گلیب یای اولماز
نجیب لرین ایچینده
هچ کس سنه تای اولماز
محمود سلمانی
بازگشت همه به سوی اوست!
با خبر شدیم مادربزرگ دوست و همکار عزیزمان،« جناب آقای کاظم کلیچ »دار فانی را وداع گفته و به ملکوت خدا، به آنجایی که بایسته و شایسته ی مقام والای اوست، عروج کرده است. خبرمرگ تلخ است و تکان دهنده؛ البته بیشتر برای ما که بر زمین به جا می مانیم وگرنه خوب می دانیم که جای همه ی مادرها «بهشت» است و بس!مخصوصاً این مادر مرحوم که در ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان؛ حضرت اباعبدالله الحسین،ما را ترک کرده تا میهمان خوان کرم این خاندان، در آسمانها باشد. برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت داریم. روحش شاد و قرین رحمت باد.
آمین یارب العالمین!!!
کسی چه می داند؟!
شاید یاسین، همان یا حسین باشد که بی سر است!
یا حسین بی سر!
فراهانی
یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر یا بیشتر...
با معجزه یا بی معجزه...
با کتاب یا بدون کتاب...
فرقی نمی کند!
سیب هنوز شیرین است...
هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوّا می فروشد!!!
ر. صفیان
بگذار که بر شاخه ی این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم
آن گاه چو مرغان سبک بال
پر گیرم از این بام و به سوی تو بیایم
ر. صفیان
در مقابل تقدیر خداوند همانند کودکی یک ساله باش که وقتی او را به هوا می اندازی، می خندد؛ چرا که اطمینان دارد او را خواهی گرفت.
فربد
زرتشت:
خورشید باش تا اگر خواستی بر کسی نتابی، نتوانی!
حمید شرقی
تماشای هفت رنگرنگین کمان
پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران بوده است.
سلمانی
تمام مردم دنیا به یک زبان سکوت می کنند!
خدابنده
همیشه سخت ترین سیلی را از کسی می خوری که روزی بهترین نوازشگرش بوده ای...!!!
نیروانا جم
دکتر علی شریعتی:
انسان های عمیق با روحیه ی بلند؛ تنهایی، اندوه، غروب و پاییز را دوست تر می دارند؛ زیرا خود را به پایان این جهان نزدیکتر حس می کنند.
نیروانا جم
گوته:
همچون پرنده ای باش که بر روی شاخه ای سُست آواز می خواند،
شاخه می لرزد،
پرنده می خندد،
زیرا اطمینان دارد که بال و پر دارد.
نیروانا جم
مردی ز باد حادثه بنشست
مردی چو برق حادثه برخاست
آن ننگ را گزید و سپر ساخت
وین نام را بدون سپر خواست
علی ناطقی
- حافظ:
- گر خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
- که چرا دل به جگر گوشه ی مردم دادم
مجید خادم
در انتهای سکونت بر زمین،
تنها نکته ی مهم این است:
« چقدر عشق ورزیدی؟
و چگونه ورزیدی؟»
چمانی
عدم شناخت حقیقت،
حقیقتِ آن را کتمان نمی کند.
چمانی
اگر خواهان دیدار کسی هستی که
می تواند هر موقعیت ناممکنی را فراهم کند،
و دور از حرف ها و باورهای مردم،
به تو شادی بخشد، در آینه بنگر
و
این واژه ی جادویی را بر زبان آور:
« سلام»
چمانی
یک عمر در انتظاری
تا بیابی آن را که درکت کند
و تو را آنگونه که هستی بپذیرد.
و عاقبت در می یابی که او
از همان آغاز
خودت بوده ای.
نیروانا جم
تنها چیزی که تو را از رسیدن به رویاهایت باز می دارد،
چشم پوشی از آن هاست.
چمانی
عیبی ندارد عادی رفتار کنی،
به شرط این که عادی احساس نکنی.
چمانی
چه بسیارند
آنان که زندگی ها پشت سر نهاده اند
بی آنکه بدانند
چه می دانند و چه می خواهند.
ازآنان مباش!
چمانی
مهم ترین دلیلی که به پاسخ هایت دست نمی یابی،
این است که
پرسشی نپرسیده ای.
چمانی
هر اندیشه ی قدرتمند و جذابی،
چه بیهوده است،
اگر به کارش نبندی!
چمانی
هر فردی با یک دفترچه راهنما برای ساختن آینده اش به این جهان پا می گذارد.
چه بسیارند آنانی که به یاد نمی آورند آن را کجا نهاده اند!
چمانی
مهربانی را از درخت شکوفه زده ای آموختم،
چون وقتی به آن لگد زدم، او به جاب تلافی کردن شکوفه بر سرم ریخت!
زندگی ات سرشار از شکوفه!!!
فربد
انگشانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود؛ دست و دلم می لرزد. دلم می خواهد، همیشه بگوید:
«یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور!»
فراهانی
نشان جهالت تو باور عمیق به بی عدالتی و شوربختی است. آنچه کرم ابریشم، دنیا می نامدش
چمانی
عمرت را داده ای تا آنی شوی که اکنون هستی. ارزشش را داشت؟
چمانی
چارلی چاپلین:
آموخته ام که با پول
می شود رختخواب خرید، ولی خواب نه؛
ساعت خرید، ولی زمان نه؛
مقام خرید، ولی احترام نه؛
کتاب خرید، ولی دانش نه؛
دارو خرید، ولی سلامتی نه؛
خانه خرید، ولی زندگی نه
و بالاخره، می توان قلب خرید، ولی دوست خوب نه!
فراهانی