نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 دی 1393برچسب:, توسط حسن سلمانی |

با ارزش بودنت را همیشه از اندیشه یک لحظه نبودنت می توان فهمید،

یادت می کنم نه برای این که یادم کنی،

تنها برای این که از یادم نمی روی!

مسعوده

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:, توسط حسن سلمانی |

یک همیشه یک است. شاید در تمام عمرش نتوانسته بیش از یک باشد.

اما بعضی اوقات می تواند خیلی باشد.

یک دنیا، یک سرنوشت، یک خاطره، یک عشق

و یک عزیز مثل« تو»!

فربد

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

مادرم می گفت:

عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب؛

اما هزار شب است که پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

عاشق تر از همه ی ما موش کوری است که زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد!

میرزا جانی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |


timthumb.jpg

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

شاعر: فاضل نظر

فرستنده: گلپسر

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 22 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

طرح چشمان تو انگیزه ی معماری هاست

دلت آیینه ی ایوان طلاکاری هاست

باید از دور به لبخند تو قانع باشم

اخم تو عاقبت تلخ طمع کاری هاست

جای هر دفتر شعری که در آن نامت نیست

توی تاریک ترین گوشه ی انباری هاست...

م.ج

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 15 بهمن 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

سکوت می کنم و عشق در دلم جاریست

که این عجیب ترین نوع خویشتن داریست

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

گریه امان نمی دهد این روزها مرا

محتاج شانه های توام، بیشتر بمان

من گریه می کنم، تو برایم غزل بخوان

فرستنده: مجید خادم

شاعر: محمدجلیل مظفری

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد

در هیچ سر خیالی زین خوبتر نباشد

م.ج

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

همیشه قصه تلخ آدما تنها شدنه؛ اما زیباترین حکمتش، به یاد هم بودنه...!

میرزایف

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

هی پا به پا مکن که بگویم« سفر بخیر»

مجبور نیستی که بمانی...ولی... نرو!!!

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

صبح دمی که باز کنم دیده به روشنایی ات

هر که رود، رسد ز تو نغمه ی صبح گاهی ات

 

 

ر.صفیان

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

از استادی پرسیدند: آیا قلبی که شکسته باز هم می تواند عاشق شود؟

استاد گفت: بله می تواند.

پرسیدند: آیا شما تا کنون از لیوان شکسته آب خورده اید؟

استاد پاسخ داد: آیا شما به خاطر لیوان شکسته از آب خوردن دست کشیده اید؟!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

محمدعلی بهمنی:

عشق چشمی است که گاه خود را به کوری می زند تا از خیابان عبورش دهی

بی آنکه بفهمی از خیابان عبورت داد!

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

تو خیابونم. شلوغه. شبه. سرده. شهرام شکوهی تو گوشم می خونه:

«یه چیزی تو چشمای خیس تو بود

که خیلی نمی شد تماشاش کرد

تو رو می کشیدم که یادم نری

منِ شاعرو عشق نقاش کرد»

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

استاد شهریار:

 

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی

نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آیی

ماه در ابر رود چون تو بیایی لب بام

گل کم از خار شود چون تو به گلزار آیی

شانه ی زلف جوانان چمن باد بهار

تا به پیرانه سر ای دل به سر کار آیی

ای بت لشکری، ای شاه من و ماه سپاه

سپر انداخته ام هر چه به پیکار آیی

 

ر.صفیان

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

گوزلیم گوزلریمه رحم ائله آغلادا منی

عشقمین قدرینی بیل، آیریسینا ساتما منی

من سنه جان دئمیشم، باغریمی قان ائیله میشم

بو غریبانه لرین محمئلینه ساتما منی

محمود سلمانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

بگذار که بر شاخه ی این صبح دلاویز

بنشینم و از عشق سرودی بسرایم

آن گاه چو مرغان سبک بال

پر گیرم از این بام و به سوی تو بیایم

ر. صفیان

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

در انتهای سکونت بر زمین،

تنها نکته ی مهم این است:

« چقدر عشق ورزیدی؟

و چگونه ورزیدی؟»

چمانی

نوشته شده در تاريخ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

ای کاش که من پیرشوم درکنارت

بادست توزنجیرشوم در کنارت

پروازپرازحس رهاییست ولی

ای کاش زمین گیرشوم درکنارت

م.ج

نوشته شده در تاريخ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

میمیرم اگردلت پرازغم بشود

یاچشم تومیزبان شبنم بشود

پاییزوبهار رابه هم می دوزم

یک نخ اگرازپیرهنت کم بشود.

م.ج

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشم  بیشتر از حنجره ها می فهمند

م.ج

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |
فرهاد می دانست... صد سال هم نمی تواند کوه را بکند، فقط می خواست یک بار ؛ اسمش را با شیرین بیاورند! نیروانا جم
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

کنارت،...

آب خوردن هم مستم می کند...

بی تو اما...

تمام بارهای جهان فقط بر دوشم است...!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

« منی» که « تو» در کنارش نباشد؛

به « تومنی» هم نمی ارزد!!!

م.ج

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم

چای می نوشم، ولی از اشک فنجان پر شده

اخلاقی

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

فاضل نظری:

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب      

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:اسپند,شعر,چشم, توسط حسن سلمانی |

تو را خودم چشم زدم!

بس که نوشتمت میان شعرهایم

بی آن که اسپند بچرخانم میان واژه هایم...!

م.ج

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:دوستی,فربد,اوشو, توسط حسن سلمانی |

اوشو:

دوستی خالص ترین و والاترین صورت عشق است، جایی که چیزی نمی خواهی شرطی قایل نمی شوی جایی که ایثار کردن عین لذت است.

فربد

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

هوایت،

دستان سنگینی داشت؛

وقتی به سرم زد فهمیدم!!!

م.ج

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

ستاره ها هیچگاه از خاطر آسمان نمی روند.

بگذار دل من آسمان باشد و یاد تو ستاره!

میرزایف

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

 در مکتب ما رسم فراموشی نیست

در مسلک ما عشق همآغوشی نیست

مهر تو اگر به هست ما افتاده

هرگز به سرش خیال خاموشی نیست

نوشته شده در تاريخ شنبه 27 مهر 1392برچسب:آلزایمر,نیروانا,پستو, توسط حسن سلمانی |

مادر بزرگ سال هاست آلزایمر دارد...

ولی هر روز سراغ پدر بزرگ را می گیرد...!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:محمودسلمانی,دوست,هدیه, توسط حسن سلمانی |

«دوستت دارم»

هدیه ای است که هر قلبی، فهم گرفتنش را ندارد؛

قیمتی دارد که هر کسی توان پرداختش را ندارد؛

جمله ی کوتاهی است که هر کس لیاقت شنیدنش را ندارد.

بی شک تو همیشه لایق این هدیه ی کوچک من هستی!

محمود سلمانی

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:آسمان دلم,ابر چتر,پستو, توسط حسن سلمانی |

 چترم باز باشد یا بسته، فرقی نمی کند.

بی تو آسمان دلم همیشه ابریست!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

قانون عشق بازی دنیا عوض شده است

یوسف عوض شده است، زلیخا عوض شده است

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:چشم,قهوه,تلخ,پرسه, توسط حسن سلمانی |

چشمانت همرنگ قهوه است؛

تلخ،

امّا، اعتیاد آور!!!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

خیلی که دلتنگ می شوم،

به آسمان می نگرم و دلم قرص می شود که تو هم زیر همین سقفی!

نیروانا

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:حافظه,آرام,پستو, توسط حسن سلمانی |

گمم نکن...

در گوشه ای از حافظه ات آرام می نشینم،

فقط بگذار بمانم!

م.ج

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:جنگل,آلاچیق,پستو, توسط حسن سلمانی |

من یک جنگل حرف نگفتنی دارم،

تو

یک آلاچیق حوصله داری که بشنوی؟!

سمیرا میرزاجانی


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.