نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

این که دور باشم از تو و نبینمت

جا نمی شود به حجم باورم، قبول کن

گاه پر زدن در آسمان شعرهایت را

از من، از منی که یک کبوترم، قبول کن

مسعوده جمشیدی

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

گاه و بی گاه پر از پنجره های خطرم

به سرم می زند این مرتبه حتماً بپرم

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

با آواز قناری در قفس لبخندی زد؛ نمی دانست که او ترانه ی تنهایی را سر می دهد!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

من همیشه به یادت هستم؛ امّا هیچ شاهدی ندارم، جز کلاغ بام خانه، که او هم حقیقت را به تکّه نانی می فروشد.

مجید خادم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دیرگاهیست که تنها شده ام

قصه در غربت صحرا شده ام

وسعت درد فقط سهم من است

باز هم قسمت غم ها شده ام

من که بی تاب شقایق بودم

همدم سردی یخ ها شده ام

کاش چشمان مرا خاک کنند

تا نبینم که چه تنها شده ام

میرزایف

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

این روزها شبیه جودی آبوت شده ام.

برای بابالنگ درازی می نویسم که این روزها دیگر مرا نمی شناسد!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دلم کمی خدا می خواهد؛

کمی سکوت

کمی دل بریدن

کمی اشک

کمی بُهت

کمی آغوش آسمانی

کمی دور شدن از این آدمها

کمی رسیدن به خدا؛

ایستاده زیستن در دل خدا!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چه قدر دلم می خواهد نامه بنویسم...

تمبر و پاکت هم هست...

و یک عالمه حرف...

کاش کسی، جایی منتظرم بود...!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دلم می خواهد یک میس کال باشم برایت...!

شماره ای که سیوش نکرده ای...

زیر لب تکرارم کنی... به یادم نیاوری...!!!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

در تقویم زندگی ام...

هر روز...

بی تو...

علامت می خورد...

نیمه ی گمشده ام...!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |
دلم سکوت، بخشش و صبر کویر را می خواهد...! نیروانا جم
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

• من بازمانده ی یک قصّه ام...!

همان که یکی نبود!!

فراهانی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

از سادگی یک لبخند که می گریزم،

ناگهان به قهقهه ی خشم کودکانه ای اسیر و دچار می شوم.

حکایتی است نقش زدن بر بوم انتظاری که حتی نمی دانی به انتظارش نشسته ای..!

.فراهانی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

کفش های بندی ات را دوست دارم؛

چون رفتنت را چند دقیقه به تأخیر می اندازد!!!

م.ج

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

جالب است؛ « ثبت احوال» در شناسنامه ام، همه چیزم را ثبت کرده، جز احوالم را!!!

فربد

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

از تو فقط سکوت به دستم رسیده است!!!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

مبادا « گرفته » باشی!

که شهری را به نماز آیات وا می دارم...

علی فراهانی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

کمی ستاره بیاور و روشن کن اینجا را

گناه من که همیشه سمت تاریک ماهم چیست؟

من فقط به زمین پشت کرده ام...

قیصر بهرامی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

تمام حرف بر سر حرفیست که

نمی توان گفت!!!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

امروز دریافتم هر چه که در دست داشتم را از دست داده ام؛ اما آن هایی را که به خدا سپرده بودم، هنوز متعلق به من هستند.

م.ج

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

گاهی تو حتی لب به سخن نگشوده ای و من

به پایان آنچه خواهی گفت

رسیده ام!!!

جبران خلیل جبران

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

هزار بار دلو سیب شد، به خاک افتاد

ولی نه جاذبه ای کشف شد، نه قانونی

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

 من مانده ام و شانزده جلد لغتنامه که هیچ کدام از واژه هایشان، مترادف این دلتنگی نمی شود.

کاش دهخدا می دانست دلتنگی معنا ندارد؛ درد دارد...!!!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

خرابت می شوم؛

مرا هرگونه می خواهی بساز!

م.ج

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

یادت بماند؛

تو،

یادگار روزهایی هستی که نه فراموش می شوند،

نه تکرار!!!

میرزایف

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

 نفست باران است،

    دل من تشنه ی باریدن ابر،

             دل بی چتر مرا مهمان کن!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

آرزویم این است:

نتراود اشک در چشم تو هرگز، مگر از شوق زیاد.

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز؛

و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی.

عاشق آن که تو را می خواهد؛

و به لبخند تو از خویش رها می گردد،

و تو را دوست بدارد،

به همان اندازه که دلت می خواهد!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

به قداست زیباترین واژه ها که از آسمان می بارد، آرزو می کنم که زیباترین ها را از دست خدا

هدیه بگیری!!!

سعید سلیمی

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:گربه,سگ,اشک, توسط حسن سلمانی |

به حال گربه ای اشک می ریزم که در گورستان سگ ها به خاک سپرده می شود!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:ابر,ستاره,گریه,پستو, توسط حسن سلمانی |

همیشه؛

ابرها می بارند، ولی همه عاشق ستاره ها می شن؛

مواظب باش چشمک ستاره ها، گریه ی ابر رو از یادت نبره!

فربد

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:قهوه,م,ج,پستو, توسط حسن سلمانی |

ته فنجان قهوه ام

کفش ها ی تو پیداست

نمی دانم می آیی، یا می روی؟!

م.ج

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:زندگی,باران,زیبا,پستو, توسط حسن سلمانی |

زندگی قافیه ی باران است

من اگر پاییزم

و درختان امیدم همه بی برگ شدند

تو بهاری و به اندازه ی باران خدا

زیبایی!

شاخه نبات هروی

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.